شکست عاطفی

شما کسی را دوست دارید که احتمالاً او هم زمانی شما را دوست داشته است. یا شاید شما از رفتارش چنین برداشتی داشتید. اما اکنون می دانید که چنین چیزی نیست. یا ممکن است او احساسی مشابه شما نداشته باشد و در آینده هم احتمالاً چنین احساسی نخواهد داشت.

به نظر می آمد شریک سابق زندگی شما عمیقاً دوستتان دارد. اما ناگهان عشق او تمام شد و آن چنان به آزار شما پرداخت که حتی تصورش را هم نمی کردید. شاید پای شخص جدیدی در میان باشد و او به خاطر این فرد شما را ترک کرده باشد.

شاید اصلاً پای کس دیگری در میان نباشد و شریک سابق زندگی شما ناگهان متوجه شده که دیگر عشقی نسبت به شما ندارد. یا شاید حتی از همان روزی که شما عاشقش شدید احساس مشابهی نسبت به شما نداشته است. این قضیه بیشتر شما را گیج می کند.

شاید روحیه ی شریک سابق شما عوض شده باشد. او افسرده، عصبانی و یا خودمحور شده است. شاید اصلاً خودتان مسأله جدایی را مطرح کرده اید یا اینکه شریک سابق شما آن را مطرح کرده است. شرایط هر گونه که باشد، شما با یک عالمه آسیب و رنج، رها شده اید. این خیلی دردناک است. در ذهن تان مدام رابطه را مرور می کنید، عیب کار در کجاست؟ چه کاری باید می کردید که نکردید؟ چه کاری نباید می کردید که کردید؟

احساس طردشدگی و کمبود می کنید. احساس می کنید ایرادی اساسی دارید. مدام از خود می پرسید چه کار می توانم بکنم که او مرا دوست داشته باشد. دوران پس از جدایی می تواند بسیار ناگوار و مخرب باشد. در عین حال می توان از این دوران به عنوان فرصتی فوق العاده برای رشد و تغییر مسیر زندگی استفاده کرد. شاید باورش دشوار باشد. اما زمان های دشوارِ اندوه می توانند به زمان هایی بدل شوند که بیشتر از همیشه احساس آزادی می کنید و به این ترتیب آماده عملی کردن رویاهای خود می شوید.

در دوران پس از جدایی، سه گزینه پیش رو دارید. گزینه اول، می توانید کلی وقت صرف کنید، بیهوده تلاش کنید و با اشک و ناله به دنبال بازگشت شریک سابق خود باشید. گزینه دوم، می توانید تلاش کنید که به زندگی خود مثل سابق ادامه دهید، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است. این مسیر احتمالاً شما را به یک رابطه شکست خورده دیگر می رساند. گزینه سوم، می توانید خودتان را التیام دهید، به آن چه رخ داده نگاه کنید و راه هایی تازه برای شروع یک زندگی سالم و کامل بیاموزید. گزینه سوم نه تنها شما را شادتر می کند، بلکه این شانس را در اختیارتان می گذارد تا عشقی واقعی را در فردی که مناسب شماست و رفتار خوبی با شما دارد بیابید. هر چند گزینه آخر، جذاب تر به نظر می رسد و شادمانی بلندمدت را تضمین می کند، بیشتر افراد سراغ گزینه اول می روند و وقتی از آن ناامید شدند به گزینه دوم روی می آورند. چرا؟ چون نمی دانند چگونه باید گزینه سوم را عملی کنند و زمام امور زندگی شان را در دست بگیرند.

وقتی رابطه به پایان می رسد و دیگر محدودیتی وجود ندارد، فرصتی بی نظیر دارید تا گزینه های مختلف جدید را بررسی کنید و تصمیم بگیرید که از زندگی خود چه می خواهید، به کدام سمت می روید و چگونه به آن جا خواهید رسید. اما گاهی احساس ترس و گیجی شما را فلج می کند.

آیا به این دلیل وارد رابطه شدید که از چیزی دیگری در حال فرار بودید؟ فرصت پیش روی شما نه تنها به گزینه های پیش رو در زندگی بلکه به شرایط عاطفی تان هم مربوط می شود. بسیاری از افراد بعد از جدایی، وقتی به سراغ مشاور یا گروه های پشتیبان می روند متوجه می شوند که بخش هایی از وجودشان از آسیب های قدیمی التیام نیافته است.

نقشه راه التیام

مسیری که ما را از فقدان و اندوه به التیام و شادی می رساند چگونه مسیری است؟ در صورتی به این مسیر می رسید که یاد بگیرید خودتان را در اولویت قرار دهید و به خودتان اجازه دهید انواع عواطف و هیجانات را تجربه کنید. به این نقطه خواهید رسید اگر روی گذشته تان کار کنید، برای خودتان در زمان حال ارزش قائل شوید و برای آینده تان برنامه ریزی کنید.

برای رشد کردن و تغییر یافتن، باید احساسات آسیب دیدگی، خشم، سردرگمی، اضطراب و ناکامی را تأیید کرده و بروز دهید. باید خودتان را تأیید کنید و نگاه مثبتی به خودتان داشته باشید. اهدافتان را روی کاغذ بیاورید. رابطه ها و نقش خودتان را در آن ها مرور کنید و ارتباط اجتماعی خود را با دیگران حفظ کنید.

مسیر بهبود یافتن دارای سه مقصد است:

• اهمیت دادن به خود

• مواجهه با فقدان

• رویارویی با چالش ها

اهمیت دادن به خود

از همین امروز شروع کنید و خودتان را در اولویت قرار دهید. مراقبت از خود اهمیت فراوانی دارد. برای تقویت اعتماد به نفس، باید خودتان را با افکار مهربانانه، عاشقانه و مثبت تأیید کنید؛ هر هفته کار خوبی برای خودتان انجام دهید؛ اهداف، علایق، سرگرمی ها و شبکه های دوستی تشکیل دهید و از رفتارهای خودتخریب گر اجتناب کنید. با توجه کردن به خوشبختی و رفاه خودتان، قوی تر می شوید و در فرایند گذر از جدایی، تمرکز بیشتری خواهید داشت. زندگی شما آهنگ جدیدی پیدا می کند که نه تنها در فراموش کردن رابطه قبلی به شما کمک خواهد کرد. بلکه برای همیشه با شما خواهد ماند.

مواجهه با سوگواری

بعد از جدایی ممکن است تا مدتی احساس کرختی کنید. سپس واقعیت، سیلی سختی به شما می زند. وقتی که احساس فقدان و سوگواری پدیدار می شوند، معمولاً ترجیح می دهید که از آن ها فرار کنید. شاید تلاش کنید با انجام فعالیت های ناسالم (مصرف مواد مخدر و نوشیدنی های الکلی، پرخوری، غرق شدن در رابط جنسی، خرید افراطی، شروع مجدد رابطه های شکست خورده، غرق شدن در کار، انزوا، فعالیت بیش از حد، تماس مجدد با شریک سابق زندگی و هر فعالیت ناسالم دیگری) از رنج خود بکاهید. ممکن است تلاش کنید این احساس را به تمامی سرکوب کرده و به زندگی عادی خود بازگردید انگار نه انگار که خبری شده است. اما درد و رنج ناشی از نادیده گرفتن این فقدان شما را از درون آزار می دهد و بعد از آن خود را به اشکال دیگر نشان می دهد. ممکن است باز به سراغ یک رابطه مخرب دیگر بروید. عدم رویارویی با این جدایی شاید در کوتاه مدت معقول به نظر برسد، اما مطمئناً به بیچارگی بلندمدت شما منجر خواهد شد.

اگر همین جا تصمیم به مواجهه با آن ها بگیرید به زودی کنترلشان را در دست خواهید گرفت. دیگر سیلاب اندوه های گذشته شما را آزار نخواهد داد.

رویارویی با چالش ها

بعد از جدایی یک مشکل مهم پیش روی شماست: میل به برقراری رابطه با شریک سابق زندگی. شما باید بتوانید از نظر احساسی، جسمی و روانی خود را از رابطه سابقتان جدا کنید. بزرگ ترین اشتباهی که مانع این جدا شدن می شود تماس مداوم است. بیشتر افراد با تمایل خود برای تماس با شریک سابق زندگی در تقلا هستند و با متوسل شدن به توجیهات مختلف خودشان را گول می زنند. شما باید توجیه و بهانه را کنار گذاشته و خود را به «عدم تماس» متعهد کنید. قبول دشواری های «عدم تماس» به زحماتش می ارزد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با خدمات مشاوره روانشناسی تلفنی،مشاوره فردی،مشاوره نوجوان،مشاورهدرمانی و... در غرب تهران به شماره های درج شده در صفحه نخست سایت دنیا رضایی مراجعه نمایید.

با تشکر

مرکز مشاوره و روانشناسی مهرآسا بهترین مرکز مشاوره روانشناسی (مشاوره تلفنی روانشناسی )