چرا کمال گرا می شویم؟

 


افراد کمال گرا غالباً توجه خود را به ارزیابی های دیگران از عملکردشان، متمرکز می کنند. این افراد تصور می کنند دیگران انتظارات بالایی از آن ها دارند و در نتیجه ارزشمندی خود را وابسته به برآورده کردن این انتظارات می دانند. آن ها تصور می کنند تنها با کامل بودن، دوست داشتنی هستند.
   برخی از پژوهش ها در حوزه ی کمال گرایی به عواملی می پردازند که در رشد سبک شخصیتی کمال گرا نقش دارند. از بین این عوامل می توان به نقش والدین، نحوه تفکر و عوامل ژنتیکی اشاره کرد که به توضیح آن ها می پردازیم.

سبک فرزندپروری والدینمان چه تأثیری در کمال گرا شدن ما دارد؟

یکی از سبک های فرزندپروری تأثیر گذار در کمال گرایی، سبک فرزندپروری استبدادی است. این دسته از والدین رفتارهای کودک را کنترل می کنند و می خواهند از خواسته و دستورات آن ها پیروی شود. این گروه از والدین اعتقادی به گفت و گو میان والد و فرزند ندارند و معتقدند که درست می گویند و درست عمل می کنند. این والدین اجازه نمی دهند فرزندان، نظریات خود را درباره ی رفتارهای والدین و یا تنظیم رفتارهای خود بیان کنند. این شیوه تربیتی زمینه را برای رشد شخصیت کمال گرا از نوع منفی، آماده می کند زیرا عملکرد آن ها توسط والدین بیش از اندازه مورد قضاوت قرار می گیرد.

   کودکانی که این شیوه تربیتی را تجربه می کنند، تلاش می کنند همواره بی نقص باشند تا خواسته های والدین را برآورده سازند تا از آن ها انتقاد نشود. فرد کمال گرا به تلاش خود ادامه می دهد تا این که تأیید والدین را به دست آورد:

 «اگر من بیشتر تلاش کنم، اگر کمی بهتر انجام وظیفه کنم و اگر کامل تر باشم والدینم مرا دوست خواهند داشت». هم چنین انتقادهای دیگران باعث می شود کودک برای جلوگیری از تحقیرهای احتمالی، خود را از انجام کارها پس بکشد، ارزشی برای خود قائل نشود و از جایگاه پایین با مسایل برخورد کند. چنین کودکی دست به نوآوری و کارهای تازه نمی زند. مضطرب و پریشان است و به توانایی های خود اعتماد ندارد. 

دلبستگی به والدین

در کنار سبک های فرزندپروری، عامل دیگری که ممکن است با شکل گیری کمال گرایی مرتبط باشد، دلبستگی به والدین یا مراقبان اولیه است. منظور از دلبستگی یک پیوند عاطفی نزدیک میان والد و کودک است که منجر به احساس امنیت در کودک می شود. اگر والدین نسبت به نیازهای اولیه ی کودک پاسخگو باشند، کودک نتیجه می گیرد که باارزش و دوست داشتنی است. در طرف دیگر کودکانی هستند که نیازهایشان توسط والدین نادیده گرفته می شود. این کودکان نتیجه می گیرند که بی ارزش هستند و الگوی منفی از خود نشان می دهند. اگر کودک دلبستگی ایمن نسبت به والدین تشکیل ندهد در آینده تبدیل به فردی می شود که در جست و جوی تأیید دیگران است. هدف آن ها دستیابی به پذیرش از جانب دیگران است. همچنین ترس از تأیید نشدن از جانب دیگران نیز وجود دارد. این افراد زمانی که رضایت دیگران را کسب نکنند، به سرزنش خود می پردازند.

نحوه ی تفکر

بسیاری از افراد نمی توانند به شیوه ای درست با استرس ها و فشارهای زندگی روزمره رو به رو شوند. رویارویی با فشارهای روانی بستگی به ارزیابی های ما از وضعیت پیش آمده دارد. برخی از ارزیابی ها غیرمنطقی هستند. ارزیابی ها غیرمنطقی، مطلق گرا هستند یعنی خود را به صورت «بایدها» نشان می دهند نه ترجیحات. ارزیابی های افراد کمال گرا، اصرار بر کامل بودن دارد و از همین راه می توان آن ها را شناخت.

   به طور خلاصه افراد کمال گرا بعضی از احساسات، افکار و باورهای منفی زیر را دارند:

1- ترس از بازندده بودن: افراد کمال گرا، غالباً شکست در رسیدن به هدف هایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی می دانند.

2- ترس از اشتباه کردن: کمال گرا از اشتباه کردن اجتناب می کنند زیرا آن را مساوی با شکست می دانند. بنابراین فرصت یادگیری را از دست می دهند.

3- ترس از نارضایتی: افراد کمال گرا در صورتی که دیگران شاهد نقایص و معایب کارشان باشند، به دلیل ترس از پذیرفته نشدن دچار اضطراب می شوند. تلاش برای کامل بودن در واقع روشی برای کسب حمایت دیگران و اجتناب از انتقاد، طرد شدن یا نارضایتی است.

4- تفکر همه یا هیچ: افراد کمال گرا فقط کارهایی را قابل قبول می دانند که به نحو احسنت انجام شود. در واقع متوسط انجام دادن کارها از جانب آن ها پذیرفته شده نیست و به احساس ارزشمندی خدشه وارد می کند.

5- تأکید بر «بایدها»: زندگی افراد کمال گرا بر لیست پایان ناپذیری از «بایدها» بنا شده است. افراد کمال گرا با داشتن چنین تأکیدهایی بر روی «بایدها» به ندرت بر روی خواسته ها و آرزوی های خود حساب می کنند.

6- اعتقاد داشتن به این که دیگران به آسانی به موفقیت می رسند: افراد کمال گرا مشاهدات خود را به گونه ای جمع آوری می کنند که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش، خطاهای کم، استرس های عاطفی کمتر و بالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست می یابند. در عین حال افراد کمال گرا کوشش های خود را پایان ناپذیر و ناکافی تلقی می کنند.

   بدین ترتیب بین باورهای افراد کمال گرا و واقع گرایان تفاوت وجود دارد. منظور از واقع گرایان آن دسته از افراد است که برای دسترسی به اهداف و برتری به شیوه ای سالم کوشش می کنند. از طرفی دیگر، کمال گرایان پر از شک و تردید و ترس از عدم تأیید می باشند.

تأثیر عوامل ژنتیکی در کمال گرایی

کمال گرایی تا اندازی می تواند ناشی از صفات ژنتیکی باشد. تحقیقات نشان داده در اختلال شخصیت وسواسی-جبری که در آن کمال گرایی عنصر اصلی است، صفات ژنتیکی دخیل هستند. این افراد آسیب پذیری بیولوژیکی نسبت به عاطفه ی منفی دارند. این استعداد ژنتیکی نسبت به عاطفه ی منفی ممکن است زیربنای کمال گرایی باشد. با این حال در شکل گیری کمال گرایی عوامل ژنتیکی و محیطی هر دو دخیل هستند و استعداد ژنتیکی در صورت قرار گرفتن در محیطی مساعد، می تواند عامل بروز کمال گرایی باشد.


 

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با خدمات مشاوره و روانشناسی در غرب تهران به  صفحهکارگاههای آموزشی  سابت  دنیا رضایی مراجعه نمایید.


با تشکر
مرکز مشاوره و روانشناسی مهرآسا بهترین مرکز مشاوره روانشناسی (مشاوره تلفنی روانشناسی 


دیگر مقالات مرتبط روانشناسی


:: درمان وسواس فکری و عملی(با افکار وسواسی چه کنم؟)
:: درمان افسردگی (آیا افسرده هستم؟)
:: درمان وسواس فکری(هر فکری که به ذهنتان خطور می کند، باور نکنید.)
:: مشاوره تلفنی ازدواج(آدم‌هاي خوبي که نبايد با آنها ازدواج کنيد!)
:: درمان اضطراب(چطور از شر اضطرابم خلاص شم)
:: مشاوره تحصیلی تلفنی(چند نکته کلی مطالعه ی بهتر مطالب درسی)
:: مشاوره خانواده(راز عشق های ماندگار)
:: درمان اضطراب و استرس( کاهش نگرانی با پذیرش بلاتکلیفی های زندگی)
:: مشاوره خانواده تلفنی(علل نابسامانیهای زناشویی)
:: درمان ترس و استرس(غذا دادن به ببر)
 


Share تاريخ: 1398/07/09 مشاهده : 671

, , , , , , , , , , , ,



گذاشتن نظر